کد مطلب:329533 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

دیدن صحنه دلخراش
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

زینب (س ) از كجاوه روی آورده سر برادرش را دید و به سختی پیشانی خود را به چوب جلو كجاوه زد، تا اینكه دیدم خون از زیر مقنعه و روسری او بیرون می شد، و تكه پارچه ای را به آن خون اشاره نمود، یعنی تكه پارچه ای روی آن زخم نهاد.

ناگفته نماند: علیا حضرت زینب (س ) با آن همه صبر و شكیبایی كه داشت چگونه و چرا با دیدن سر و مطهر برادر پیشانی اش را به چوب كجاوه زد، طوری كه از آن خون جاری و روان گشت ؟ می توان گفت : از بسیاری مصایب و اندوه ها و صبر و شكیبایی و خودداری نمودن خون در قلب و همه جای بدن او فشار آورد كه حتما بایستی حجامت (بادكش كردن و خون گرفتن از بدن به وسیله مكیدن با شاخ و جز آن و تیغ زدن به پوست بدن ) یا فصد (رگ زدن ) نمود، تا خون از فشار باز ایستد و پیشامدی روی ندهد، و چون وسیله حجامت و فصد نبود، به اشاره سر بریده امام (ع ) سرش را به سختی به چوب كجاوه زده تا خون گرفته شده از فشار باز ایستد، و می توان ((فنطحت جبینها)) به صیغه مجهول خواند، یعنی علیا حضرت زینب (س ) چون روی آورد و سرش را از كجاوه بیرون نمود و سر برادرش را دید پیشانی به چوب جلو كجاوه زده شد، و اینكه به جای ((نطح ))، ((نطحت )) گفته ، برای آن است كه جبین برای مذكر و مؤ نث استعمال شده و و به كار رفته مگر اینكه گفته شود: این سخن درست نیست برای اینكه جبین كه برای مذكر و مؤ نث استعمال می شود به معنی جبان و ترسو است نه به معنی پیشانی ، ((والله العالم )).

خلاصه علیا حضرت زینب (س ) در آن هنگام آغاز نموده و فرمود:

1-ای هلال و ماه نو (ماه شب اول ماه قمری ) كه چون به حد و پایان كمال و آراستگی رسید (ماه شب چهارده شد)، پس خسوف و ماه گرفتن آن فرا گرفت و غروب و ناپدید شدن را آشكار ساخت . (اینكه علیا حضرت زینب (س ) سر برادر را تشبیه به هلال و ماه نو نموده ، شاید برای آن بوده كه اهل كوفه با دست هاشان به یكدیگر اشاره به سر مقدس اباعبدالله الحسین (ع ) می كرده و می گفتند: این است سر امام حسین (ع ) چنان كه مردم هنگام استهلال و جست و جوی ماه نو كردن ، به ویژه در شب اول ماه رمضان و شب اول ماه شوال و ذی الحجه ، با دست هاشان به یكدیگر هلال و ماه نو را كه به شكل كمان دیده می شود، اشاره نموده ، نشان می دهند).

2- ای پاره دل من ! (این پیشامدها) گمان نمی بردم ، این كار تقدیر و نوشته شده بود (خدای تعالی حكم نموده و فرمان داده و خواسته است ).

3- ای برادر! با فاطمه خردسال سخن بگو كه محققا نزدیك است دل او (از فراق و جدایی ) گداخته شود.

4- ای برادر! دل تو بر ما مهربان بود، چه شده است آن را كه سخت و استوار گردیده (چرا به ما التفات نداشته و روی نمی آوری )؟

5- ای برادر! كاش (زین العابدین ) علی (بن الحسین ) را هنگام اسیری و دستگیری و یتیمی و بی پدری می دیدی كه به جا آوردن واجبات را به نحو كامل طاقت و توانایی ندارد و(و در برخی از نسخ و نوشته ((لا یطیق جوابا)) نوشته شده ، یعنی جواب و پاسخ دادن را طاقت ندارد و این انسب و شایسته تر است ).

6- هر گاه او را به زدن (با تازیانه و جز آن ) به درد آورند با ذلت و خواری تو را صدا زند، در حالی كه اشك ریزان (از چشمانش ) جاری و روان سازد.

7- ای برادر! او را به خود بچسبان و نزدیك گردان و دل ترسانش ‍ را تسكین داده و آرام نما.

9- چه بسیار یتیم و پدر مرده ذلیل و خواست است ، هنگامی كه پدرش را فریاد نموده و بخواند و پاسخ دهنده ای او را نبیند.(137)

137-1-.زينب كبري ، ص 159 و 160.